جدول جو
جدول جو

معنی غلوله کمان - جستجوی لغت در جدول جو

غلوله کمان
(غُ لَ / لِ کَ)
کمانی که به هند غلیل گویندش. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلوله کمان
تصویر گلوله کمان
کمانی که با آن گلولۀ گلی می انداختند، کمان گروهه
فرهنگ فارسی عمید
(مَ حَلْ لَ)
شاید از لاتینی رزا، سوری + مل، انگبین، رذومالی. رزومالی. شرابی است که از فشردۀ گل با عسل می سازند. (یادداشت مؤلف از قانون ابن سینا، کتاب ادویه المفرده)
لغت نامه دهخدا
کمانی که بوسیله آن گلوله اندازند: قوس قزح گلوله کمان خیال ماست گنجشگ کس مباد نشیند ببام تو. (قاسم مشهدی)
فرهنگ لغت هوشیار